Thursday Oct 17, 2024

سخن زن/۲۴:‌ خاطرات خوب مکتب

خاطرات خوب مکتب

یادآوری سه سال محروم بودن از آموزش در آن لحظه حال مرا دگرگون کرد و به‌خاطر محرومیتم گریستم. با چشمان پراشک به سمت سالن رفتم و بعد داخل صنف شدم. هیچ چیزی سر جایش نبود. همه چیز تغییر کرده بود. صنف بی‌نظم‌تر و کثیف‌تر شده بود. چندین جای تخته سیاه تخریب شده بود. جدول و پوسترهایی را که در روی دیوار نصب کرده بودیم، هیچ کدام سر جایش نبود. من در چوکی دوم در ردیف وسط با دو تن از هم‌صنفی‌هایم می‌نشستم. اولین چیزی که به ذهنم رسید جست‌وجوی میز و چوکی بود که در آن من و دو دوستم در گوشه میز اسم‌های خود را نوشته کرده بودیم تا کسی چوکی ما را نگیرد. میز دوم در ردیف وسط را دیدم، هیچ اسمی در آن نبود.

Comments (0)

To leave or reply to comments, please download free Podbean or

No Comments

Copyright 2023 All rights reserved.

Podcast Powered By Podbean

Version: 20240731